المنصورُ علی الاعداء : یاری شده در برابر دشمنان

عضدُ الدولةِ القاهرةِ : بازوی دولت نیرومند

سراجُ الملةِ الباهرةِ : چراغ ملت درخشان

جمالُ الانامِ : زیبایی آفریدگان

شاهنشاه المعظم : شاهنشاه یعنی شاه شاهان ، این اصطلاح مبتنی بر آن است که داریوش اول کشور را به ده بخش تقسیم کرده بود و فرماندار هر بخش استقلال داخلی داشت بنابراین پادشاه بزرگ شاهنشاه محسوب میشد

 مولی ملوک العرب و العجم : سرور پادشاهان عرب و عجم

وارث ملک سلیمان : لقب اتابک ابوبکر است

اَدامَ اللهُ اِقبالَهُما وَ ضاعَفَ جَلالَهما : خداوند اقبال آن دو یهنی سعد ولیعهد و ابوبکر پادشاه زمان را دوام بخشد و شوکت و جلال هر دو را دو چندان گرداند

جَعَلَ اِلی کُلِّ خَیرٍ مآلَهُما : عاقبت هر دو را متوجه به جانب خیر گرداند

کرشمه : ناز و غمزه و در اینجا اشارت و التفات منظور است

 

گر التفات خداوندیش بیاراید

 نگارخانه چینی و نقش ارتنگیست
امید هست که روی ملال در نکشد

ازین سخن که گلستان نه جای دلتنگیست
علی الخصوص که دیباچه همایونش

 به نام سعد ابوبکر سعد بن زنگیست

 

گر التفات خداوندیش بیاراید :التفات به معنی از گوشه چشم نگاه کردن ومجازا به معنی توجه و عنایت است که در اینجا منظور التفات اتابک است

نگارخانه : کاخی پر نقش و نگار در کشور چین بوده

ارتنگ یا ارژنگ : نام کتاب مانی است . گویند مانی به چین رفت و با تقلید از نقوش نگارستان چین کتابی ترتیب داد

روی ملال در نکشدن : یعنی از جهت خستگی روی در هم نکشیدن و دلتنگ نگردیدن

گلستان : منظور از گلستان هم معنی عام است و هم معنی خاص که نام کتاب است

دیباچه : مقدمه ای است بر کتاب که مختصات و ارزش کتاب را معرفی می کند

همایون : نام مرغ افسانه ای است که بلند پرواز است و دیدار آن مبارک است

 

دیگر عروس فکر من از بی جمالی سر بر نیارد و دیده یأس از پشت پای خجالت بر ندارد و در زمره صاحبدلان متجلی نشود مگر آنگه که متحلّی گردد به زیور قبول امیرکبیر عالم عادل مؤید مظفر منصور ظهیر سریر سلطنت و مشیر تدبیر مملکت کهف الفقرا ملاذُ الغربا مربّی الفضلا محبُّ الاتقیا افتخار آل فارس یمینُ الملک ملک الخواص فخر الدولة والدین غیاث الاسلام و المسلمین عمدةُ الملوکِ و السلاطین ابوبکر بنُ ابی نصر اطال الله عمرَه و اجل قدرَه و شرَح صدرَه و ضاعَف اجرَه که ممدوح اکابر آفاقست و مجموع مکارم اخلاق

هر که در سایه عنایت اوست گنهش طاعتست و دشمن دوست

 

عروس فکر : منظور این است که فکر سعدی که به زیبایی عروس است اگر مقبول ابوبکر بن ابی نصر واقع نشود عروسی است زشت رو که شایسته چهره گشایی نیست

پشت پای خجالت : خجالت به کسی تشبیه شده که در پیش روی عروس فکر در حرکت است و عروس چشم نومیدی به پشت پای آن دوخته است تا وقتی که زیور قبول اتابک حاصل آید

زمره : گروه

درس سیزده گلستان خوانی و پایان دیباچه سعدی

درس دوازدهم گلستان خوانی

درس یازدهم گلستان خوای

درس دهم گلستان خوانی

درس نهم گلستان خوانی

درس هشتم گلستان خوانی

درس هفتم گلستان خوانی

التفات ,فکر ,معنی ,کتاب ,عروس ,ابوبکر ,است که ,است و ,که در ,هر دو ,دو را

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

* یه آبان ماهی معمولی * مطالب اینترنتی وبلاگ تعمیر لوازم خانگی forsat-chat همه چی برای تو شبکه فایل فارسی 21514293 یاردان قلی 2000 مرجع کنکور ایران دارالقرآن حضرت زهرا سلام الله علیها