تطاول نباشد و گردش زمان عیش ربیعش را بطیش خریف مبدل نکند
بچه کار آیدت ز گل طبقی

 از گلستان من ببر ورقی
گل همین پنج روز و شش باشد

 وین گلستان همیشه خوش باشد

 

خاطر باز آمدن بر رای نشستن غالب آمد : اشاره به تردید و دودلی است که در ترک بوستان داشته اند و سرانجام تصمیم بازگشتن چیره آمده است

ضمیران : نوعی گل از جنس نیلوفر

نُزهت ناظران : از تنزه به معنای پاکی و دوری است و چون تفرج و گردش سبب دوری از غم میشود آنرا نزهت می نامند و منظور از ناظران بینندگانی است که در آینده در این کتاب می نگرند

فسحت : به معنی گشایش و گشادگی

تصنیف : نوشتن کتابی از خود و تالیف گردآوری گفته های دیگران

تطاول : درازدستی

طیش خریف : طیش به معنی سبکی و فساد و در اینجا بدی و ناپسندیدگی است و خریف فصل پاییز می باشد . مقصود این است که هیچ حادثه ای نمی تواند حسن و لطافت این گلستان را از میان ببرد.

طبق : ظرفی شبیه سینی اما بزرگتر

 

حالی که من این بگفتم دامن گل بریخت و در دامنم آویخت که الکریم اذا وعدَ وفا فصلی در همان روز اتفاق بیاض افتاد در حسن معاشرت و آداب محاورت در لباسی که متکلمان را به کار آید مترسّلان را بلاغت بیفزاید

 

الکَریمُ اِذا وَعَدَ وَفا : بزرگوار چون وعده ای دهد وفا کند

فصلی : یک فصل

فصلی در همان روز اتفاق بیاض افتاد: در همان روز پاکنویس یک فصل از گلستان میسر شد

بیاض : به معنی سفیدی است . در قدیم پیش نویس را سواد و پاکنویس را بیاض می نامیدند زیرا بیاض به معنی روشنی و سواد به معنی تاریکی در عربی به کار رفته است .

محاورت : گفتگو

متکلمان : گویندگان

مترسلان : منشیان و نامه نگاران

 

فی الجمله هنوز از گل بستان بقیّتی موجود بود که کتاب گلستان تمام شد و تمام آنگه شود به حقیقت که پسندیده آید در بارگاه شاه جهان پناه سایه کردگار و پرتو لطف پروردگار ذخر زمان کهف امان المؤیدُ من السماء المنصورُ علی الاعداء عضدُ الدولةِ القاهرةِ سراجُ الملةِ الباهرةِ جمالُ الانامِ مفخرُ الاسلام سعدُ بن الاتابکِالاعظم شاهنشاه المعظم مولی ملوک العرب و العجم سلطان البر و البحر وارث ملک سلیمان مظفر الدین ابی بکر بن سعد بن زنگی ادام الله اقبالَهما و ضاعَفَ جَلالَهما وَ جعَل الی کلِّ خیر مآلهما و بکرشمه لطف خداوندی مطالعه فرماید

 

بقیت : مانده

به حقیقت که پسندیده آید در بارگاه شاه جهان : منظور این است که تمام کردن کتاب با تمام شدن تدوین آن نیست بلکه هنگامی است که مقبول نظر صاحبنظران افتد

ذُخر زمان : ذخر به معنای اندوخته است و منظور از ذخر زمان کسی است که روزگار او را برای نجات مردمی در دوره سختی اندوخته باشد.

کهف امان : پناه آرامش

المو المؤیدُ من السماء : تایید شده از جانب آسمان

درس سیزده گلستان خوانی و پایان دیباچه سعدی

درس دوازدهم گلستان خوانی

درس یازدهم گلستان خوای

درس دهم گلستان خوانی

درس نهم گلستان خوانی

درس هشتم گلستان خوانی

درس هفتم گلستان خوانی

گلستان ,معنی ,بیاض ,تمام ,گل ,روز ,است که ,به معنی ,همان روز ,در همان ,است و

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دکتر ستایش خلاصه کتاب و جزوات درس نگارش انواع رزومه های انگلیسی تخصصی و حرفه ای کارآفر ﺳﻨﮓ ﺻﺒﻮﺭ وبسایت دینی فرهنگی نقطه مدادسیاه تحقیق درس دفاع مقدس SeaTrade & Transport رندبیت - طراحی سایت در تبریز